خیلی کار دارم

ساخت وبلاگ

همه جایم بدجوری درد می­کند. خوب نمی­شود دیگر. آن وقت­ها که داغون می­شدم با وصله و پیله خودم را طوری سر هم می­آوردم و مدتی خوب می­شدم. حالا همه جایم بدجوری درد می­کند، این دفعه ذره، ذره شده­ام. ذره­ها بی­نظم شده­اند، جای خودشان را گم کرده­اند، همه جایم در رفته. قلبم توی سرم می­تپد و مغزم از کف پایم دستوراتش را صادر می­کند. زمانی که بالای سرم بود بیشتر دستوراتش ناشنیده می­­ماند، حالا که زیر پایم است، دستوراتش از قوزک پایم بالاتر نمی­آید. قلبم از جایگاه جدیدش سوءاستفاده می­کند و هر چه می­خواهد، می­کند. همه جایم بدجوری درد می­کند. از بالا و پایین می­کشند، بدنم کش می­آید. دیگر سفتِ سفت شده است، خاصیت الاستیکی­اش را از دست داده است. همه جایم بدجوری درد می­کند. همه جایم دررفته است، حالا دوباره ذره، ذره می­شوم. هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، هر ثانیه خرد می­شوم و در هر وصله، پیله ذره­های زیادی از دست می­دهم. رفته رفته کوچک­تر و لاغرتر می­شوم. تا یک ذره شدنم خیلی کار دارم.

ریل زمان...
ما را در سایت ریل زمان دنبال می کنید

برچسب : خیلی کار دارم, نویسنده : railezamano بازدید : 276 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 21:14