ریل زمان

متن مرتبط با «روزی چند بار بکنیم» در سایت ریل زمان نوشته شده است

آفتاب و باران

  • آن سال­ ها، آفتاب و باران که به ندرت با هم می­ باریدند، پری می­گفت: «الآن گرگ می­ زاید، مگر نمی ­بینی گرگ چقدر کم است.»          الآن ماه­ هاست آفتاب و باران از هم جدا نمی­ شوند و گرگ­ ها یکی پس از دیگری می­ زایند. نمی­ دانم با این همه گرگ چه خواهیم کرد. آفتاب و باران را که با هم می بینم، می­ ترسم. فکر می­ کنم با گرگ ­ها دست به یکی کرده ­اند. می­ خواهند باد را هم سرگردان­ تر از همیشه کنند. دیگر نمی­ داند ابر را کدام سو ببرد. راه آفتاب و ابر را گم کرده است.حالا دیگر باد هم همیشه با آفتاب و باران می­ آید و با هم سمفونی گرگ­ ها را می­ نوازند و گرگ­ ها یکی پس از دیگری می­ زایند؛ زاده­ هایشان بزرگ­ تر می­ شوند و باز با سمفونی گرگ­ ها می­ زایند و می­ زایند و می­ زایند.و نمی­ دانم آیا جایی مانده است که آفتاب به تنهایی بتابد و اگر باران آمد برود و جایش را به او بدهد؟ آیا آن جا دیگر باد سرگردان ­تر از همیشه نیست و مسیر آفتاب و ابر را می­ تواند پیدا کند؟  |+| نوشته شده در  جمعه پنجم شهریور ۱۴۰۰ساعت 21:44&nbsp توسط روح انگیز پورناصح  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چند روزی با «آزاده خانم و نویسنده¬اش» اثر دکتر رضا براهنی

  • رمان «در باره­ی آزاده خانم و نویسنده­اش» هم وادارت می­کند به خواندن و هم انگیزه­ای است برای نوشتن. رمانی که مخاطبانش، بیشتر، نویسنده­ها هستند تا خواننده­ها. زیرا که قصه نوشتن را می­نویسد.  «...او مجبور است نوشتن را از شخصیت­هایش یاد بگیرد. نوشتن قصه راحت است ولی نوشتن قصه نوشتن اصلا آسان نیست.».          با دیدن جمله­هایی از هزار و یکشب در اول کتاب: «... در یکی از ک,روزی,«آزاده,خانم,نویسنده¬اش»,دکتر,براهنی ...ادامه مطلب

  • چند روزی با «آزاده خانم و نویسنده¬اش» اثر دکتر رضا براهنی

  • رمان «در باره­ی آزاده خانم و نویسنده­اش» هم وادارت می­کند به خواندن و هم انگیزه­ای است برای نوشتن. رمانی که مخاطبانش، بیشتر، نویسنده­ها هستند تا خواننده­ها. زیرا که قصه نوشتن را می­نویسد.   «...او مجبور است نوشتن را از شخصیت­هایش یاد بگیرد. نوشتن قصه راحت است ولی نوشتن قصه نوشتن اصلا آسان نیست.».           با دیدن جمله­هایی از هزار و یکشب در اول کتاب: «... در یکی از کتابها صورتی یافت که نزدیک بود آن صورت در سخن آید.» خواننده پی می­برد که در طول رمان با شخصیت­ها و تصویرهای جان­دار همراه خواهد شد.           مطرح کردن زن سه چشم در اوایل رمان جرقه­ی دیگری,چند روزی با ارغوان,روزی چند بار شویم,روزی چند بار مسواک بزنیم,روزی چند بار چای سبز بخوریم,روزی چند بار بکنیم,روزی چند بار دوستت دارم,روزي چند بار نزديكي كنيم,روزی چند بار ادرار,شوهرم روزی چند بار منو میکنه,روزی چند عدد بادام بخوریم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها