رمان «در بارهی آزاده خانم و نویسندهاش» هم وادارت میکند به خواندن و هم انگیزهای است برای نوشتن. رمانی که مخاطبانش، بیشتر، نویسندهها هستند تا خوانندهها. زیرا که قصه نوشتن را مینویسد. «...او مجبور است نوشتن را از شخصیتهایش یاد بگیرد. نوشتن قصه راحت است ولی نوشتن قصه نوشتن اصلا آسان نیست.». با دیدن جملههایی از هزار و یکشب در اول کتاب: «... در یکی از ک,روزی,«آزاده,خانم,نویسنده¬اش»,دکتر,براهنی ...ادامه مطلب
رمان «در بارهی آزاده خانم و نویسندهاش» هم وادارت میکند به خواندن و هم انگیزهای است برای نوشتن. رمانی که مخاطبانش، بیشتر، نویسندهها هستند تا خوانندهها. زیرا که قصه نوشتن را مینویسد. «...او مجبور است نوشتن را از شخصیتهایش یاد بگیرد. نوشتن قصه راحت است ولی نوشتن قصه نوشتن اصلا آسان نیست.». با دیدن جملههایی از هزار و یکشب در اول کتاب: «... در یکی از کتابها صورتی یافت که نزدیک بود آن صورت در سخن آید.» خواننده پی میبرد که در طول رمان با شخصیتها و تصویرهای جاندار همراه خواهد شد. مطرح کردن زن سه چشم در اوایل رمان جرقهی دیگری,چند روزی با ارغوان,روزی چند بار شویم,روزی چند بار مسواک بزنیم,روزی چند بار چای سبز بخوریم,روزی چند بار بکنیم,روزی چند بار دوستت دارم,روزي چند بار نزديكي كنيم,روزی چند بار ادرار,شوهرم روزی چند بار منو میکنه,روزی چند عدد بادام بخوریم ...ادامه مطلب